امروز رفتم یه گلخونه تو خیابون حکمت....جاش واقعا خالی بود.....تصمیم گرفتم اگه شد و اگه خودشم دوست داشت یه روز با هم بریم اونجا...........
تو گلخونه یه عالم گلای پامچال خوشگل موشگلو تروتازه بود................منم یکی خریدم......برعکس هر سال که یه جعبه میخریدم....................
خیلی دوسشون داشتم...........................
یه دختر جوون هم با شوهرش اومده بودو کلی گل حیاطی خرید............اما دلم براش سوخت......طوری گلارو انتخاب میکردو برمیداشت که انگار داشت نفرت انگیز ترین کار دنیارو انجام میداد............... خیلی ترحم انگیز بود.......دلم برای گل ها ئی که انتخاب میکرد هم سوخت
..........!!!!
سلام وبلاگ حالبی داری
اگه ممکنه با هم تبادل لینگ کنیم