خیلی ناراحتم.........
فکر نکنی برام آسون میگذره این روزا.......
هرچند میدونم تو خیلی خیلی منو درک میکنی..

کاش میتونستم کاری کنم اینجوری نشه............

 

ما قراره چند روز فکر کنیم....این پیشنهاد اون بود....منم قبول کردم............!!!و این یعنی از جمعه تا یک شنبه چت نکنیم......البته چت نکردن پیشنهاد من بود و واقعا کار سختیه............اما اینجوری بهتر فکر میکنیم ....میدونم.....................

 

چند روزیه که میخوام یه چیزی ازش بخوام و الان تو این موقعیت نامناسب ترین وقته برای گفتنش.....اما میگم.............

من بلد نیستم تو مسنجرم کاری کنم که چتامون سیو شه.......خیلیم دوست دارم داشته باشمشون............لطفا بهش بگین همشونو برام سیو کنهو نگه داره..........!!!!!

 

 

cheghadr sakhte!!!!!!!

che ghadr sakhte adam inghad  fekro  khiyalo  harf dashte bashe  vali natone bege,shaayd  kam beshe  ke adam ye hamchin chizio tajrobe kone,vali alan daram mifahmma manisho

vaghan inghadr fekr to zehnameo inghad harf draam nemidonam chi bayad begam,az kojash baayd  shoro konam vase  goftan,aslan  nemitonam alan hichi begam,faght mikham fek konam,be hamechi,shayad be inke man khodkhaham,,kheili mitarsam aziyat she,vase hamin dost daram tasmimi begirim ke on aslan aziyat nashe,vaghean sakht tarin chiz  ine ke vasam bebinam dare aziyat mishe  o vaghean haomonjori ke mige  vaghean  sakhte vasash

behar hal nemitonam alan hichi begam chon vaghean sakhte alan vasam harf zadan,inaram omadam vase dele khodam neveshtam shaayd yezare fekram kamtar she,ya ba khodam  be natijeyi beresam 

 

امروز رفتم یه گلخونه تو خیابون حکمت....جاش واقعا خالی بود.....تصمیم گرفتم اگه شد و اگه خودشم دوست داشت یه روز با هم بریم اونجا...........

تو گلخونه یه عالم گلای پامچال خوشگل موشگلو تروتازه بود................منم یکی خریدم......برعکس هر سال که یه جعبه میخریدم....................

خیلی دوسشون داشتم...........................

یه دختر جوون هم با شوهرش اومده بودو کلی گل حیاطی خرید............اما دلم براش سوخت......طوری گلارو انتخاب میکردو برمیداشت که انگار داشت نفرت انگیز ترین کار دنیارو انجام میداد...............  خیلی ترحم انگیز بود.......دلم برای گل ها ئی که انتخاب میکرد هم سوخت..........!!!!

chejori begam????????

salam

jaton khali bod  dishab ma  ye chizi goftim  sinderela  kheili narhat shod  meske ,  badesham  zad delamo shokond,bad jora,  fek nakonin az in sathiya bod  zarbash  hamchin zad  ke  khon pachid  ro daro divar

vali jedi  koli narahat  shodam az inke narahat shod  vali  fek konam bedone ke hich manzori  nadashtam

be ghole ostad shahram shabpare:                chejori begam dosesh daram?oh yehhhhhhh

 

قلبم پر از احساسات مختلفیه که حتی خودمم نمیشناسمشون...........کدومشون حقیقیه...؟کدومشون قابل دل بستنه......؟

 

 

امروز وقتی رفت تصمیم گرفتم مثل همیشه چراغ اتاقو خاموش کنمو فکر کنم......معمولا اینطور موقع ها خدا منو بغل میکنه.......اون قدر محکم که گاهی گریه ام میگیره........آخه مگه من لیاقت چنین محبتیو از طرفش دارم........؟ 

وقتی چراغ اتاقو خاموش و شمعها مو روشن میکنم چنان آرامشی بهم دست میده  که تمام مشکلات و موانعی که سر راه زندگیم هستنو با دید دیگه ای نگاه میکنم.....بیشتر وقت ها به اسراری که تو تک تکشونه پی میبرم....و با دونستنشون اونقدر ممنون خدا میشم که واقعا نمیدونم چطور ازش تشکر کنم...........

امشب همین طور که به شمعها نگاه میکردمو سایه روشنائی که درست میکردنو دنبال میکردم به مسائلی که تو این ۲ هفته اخیر اتفاق افتاده بود فکر کردم.............به شبی که درست مثل امشب با خدا حرف زدم ......اونقدر از اتفاقاتی که تو باشگاهو دانشگاهو کلاس زبان و حتی تو خیابونا افتاده بود ناراحتو غمگین بودم که درد دلم با خدا تبدیل شد به شکایت..........!!!! 

چیزائیو که همیشه ازش خواسته بودمو تکرار کردم اما با ناراحتی.............آخه دیگه واقعا از دست این جماعت به ظاهر مرد خسته شده بودم...........هر کدوم با یه پیشنهاد کثیف تر از قبلی سر رسیده بود و اونائی هم  که واقعا منو دوست داشتن توانائی رسیدن به چیزائیو که ازشون میخواستم نداشتن.....کاش چیزائی که ازشون میخواستم برای خودم بود تا دلم نمیسوخت .... اما نبود....اونا حتی حاضر نمیشدن خودشونو تا جائی که من دوست دارم بالا بکشن........

فردای اون شب یه ایمیل گرفتم.....................!!!!

و اون ایمیل شاید شاید شاید بر آورده شدن حاجتم بود............هنوز نمیدونم........

اما چرا اینقدر سخت...............؟؟؟ چرا اینطور دور.........؟؟؟اونم کسی که قبلا نخواسته بودم...........؟؟؟

جواب این سوالو امشب وقتی به شمعهام خیره شده بودم پیدا کردم.......

شاید قراره اول عاشق باطن یه مرد بشم بعد ظاهر و این چقدر قشنگه....چقدر مهربانی خدا رو میرسونه ................چقدر نتیجه شیرینی میتونه داشته باشه....................!!!! و امشب باز خدا منو محکم بغل کرد و باز من از درد مهربونیش گریه ام گرفت ............

 

امشب از خدا خواستم اگر افکار من اشتباهه مارو زود متوجه کنه تا حتی قبل از تابستون کذائی رابطمونو قطع کنیم...........امشب از خدا خواستم کمکمون کنه هیچکدوم از ما تو این رابطه قلبش نشکنه.. یا پشیمون نشه.....امشب از خدا خواستم بیشتر به ما نگاه کنه..............امشب از خدا خواستم اگه چیزائی که تو شمع دیدم درسته تا آخرش پیشمون باشه..............امشب از خدا خواستم اگه شوالیه من همین آدمه بهش کمک کنه ...................................

 

خدایا ......................