سلام.....

امروز رفتم فیزیوتراپی......نمیدونم چی چیه چشمم شده ۷۵......!!!!  دکترم خیلی خوشش اومده بود.....جلسه اول همون نمیدونم چی چیه چشمم ۱۰ و ۲۰  بود....جلسه دوم ۴۰ و ۵۰  و این دفعه به ۶۵ و ۷۵ رسیده بود....گفت باید برسه به ۹۰ .....ولی پیشرفتش خیلی خوبه........نمیدونی چقدر خوشحال شدم............!!!   همه مریضاش بعد از فیزیوتراپی سر درد میگیرن اما من نه.....فکر میکنم این خیلی خوب باشه.......البته یه کم ورم میکنه.........اما اشکال نداره...........

دروز یعنی جمعه اینقدر آلمانی خوندددددددددددددددددم که به قول تو مردم............!!!!!

اما خیلی خوب شد خوندم چون واقعا از کلاس عقب بودم ...اما خودمو رسوندم.........

جنابعالی هم که تو تعطیلاتیدو حسابی حالشو میبرید..............!!!!

راستی بابام پس فردا میاد......در مورد همون جریانه باهاش صحبت میکنم ببینم چی میگه...........!!! کاش میشد امسال بیام..........اگه یه ماه زودتر ایمیلای قدیمیتو چک میکردی امسای سال اول بودم...........!!!! چه باحال میشد..............

قرار بود چت نکنیم...........واسه همینم همه چیزو اینجا برات نوشتم...................

خیلی دلم میخواد تو هم برام بنویسی.............هر کاری که کردیو برام بنویس.......................!!!!

راستی دیروز واقعا عین سیندرلا شده بودم....البته نه از خوشگلی.....از کار کردن.............مامانمم شده بود عین مامان سیندرلا و هزار تا کار بهم گفت..............حسابی خسته شدم.........شب هم با موشای اتاقم کلی بازی کردم............!!!!